آیلار  خانمآیلار خانم، تا این لحظه: 11 سال و 3 روز سن داره

هدیه آسمانی من آیلار

عزیز مامان و بابایی ( پست ثابت )

 

عزیز مامان و بابا تو ساعت 4 عصر روز چهارشنبه 28/01/92 توی اطاق عمل به دنیا اومدی . یه فرشته آروم و ناز و کوچولو!!!. یه فرشته واقعی .

balerina.gif

باورت نمیشه اگه بگم تا حالا چند بار من وبابایی به اینکه تو یه فرشته ای اعتراف کردیم .تو تا امروز که هفت ماه و 22 روزته اصلا ما رو اذیت نکردی و فقط و فقط به ما لبخند میزنی و بزرگ میشی ...و بزرگتر .دختر خوش اخلاق من.. ماچو ما هر لحظه و هر لحظه از اینکه خدا ما رو لایق داشتنت کرده از او شاکریم .

خدایا شکرت اگر هر روز و هر لحظه برات سجده کنیم باز هم شکر نعمت به این بزرگی رو نکردیم .

((خدایا به ما فرصت و توان تربیت فرزندی صالح و سالم ده . یاریمان کن یا غیاث المستغیثین )) 


 

تولدت مبارک فرشته ی زیبا ی 10 ساله ی من

ساعت ۱۶ روز چهارشنبه ده سال بیش اتفاق افتاد !  اتفاقی که بزرگترین تحول زندگی من بود  ، اتفاقی که تا تا آخرین روز ، زندگی من رو تحت تاثیر خودش قرار داد  و برای من بزرگترین مسئولیت  دنیا رو ایجاد کرد. تولد آیلار ،دختری شیرین و آرام و خواستنی !   تو به دنیا آمدی و دختر بزرگ من شدی و من مادر تو شدم . چه چیزی شیرین تر و خواستنی تر از  این!؟   "دانای توانا " کلمه ایست که بخشی از تو را وصف می‌کند .  دختری که وجودش برایمان سرشار از اعتقاد و اطمینان است . با  تو خیالم تخت است از فرداها .  برای همیشه ی پدر و مادر بمان و بیشتر از قبل ما را از  وجودت غرق شادی و افتخار&nbs...
29 فروردين 1402

8 سالگیت مبارک عزیز دلم

زیباترین و دوست داشتنی ترین هدیه ای که انسان در زندگی دریافت میکنه قطعا فرزند هست !  اگر دختر باشه و به شگفت انگیزی آیلار ، قطعا بخت با اون پدر و مادر بوده . با ارزش من ، آیلار دختری که از الان هم بزرگ بودنش پیداست . شخصیت قوی و خلاقت تو رو به یه آدم خیلی موفق تبدیل خواهد کرد . اینو مطمینم . امیدوارم کودکی ت برات یادآور شادی و لذت و قدرت و موفقیت باشه  تا  سالهایی که سختی های انکار ناپذیر زندگی در مقابلت هست ، چیزهایی داشته باشی که برگردی و بهشون نگاه کنی و بگی میتونم ! من همونم . زیبای من  افکار بلندت قطعا تو رو موفق خواهد کرد .  ولی همیشه بدون هر چه که بشی و هر جا که باشی همیشه به تو ا...
28 فروردين 1400

9۹/۹/۹

امروز یه تاریخ خاص و قشنگه    ، ۹۹/۹/۹ و الان ساعت ۹:۹ دقیقه هست .‌ خواستم این لحظه رو برات ثبت کنم ، شیرین جونم .  تا بدونی قشنگ ترین ساعتها و لح،ه ها رو به یاد دختر بی نظیرم بودم .  عمرت به درازای ۹۹۹۹
9 آذر 1399

در ناباوری من !

 امروز به یاد کودکی تو که هنوز زیاد ازش نگذشته مطالب وبلاگت رو میخوندم که این تاریخ رو دیدم !!! در حسرت مدرسه رفتنت بودم ! و امروز تو کلاس اولی با افتخار منی. آیلار نازنینم و از اینکه امروز رو میبینم خیلی خوشحالم (( امروز 28/10/92 هست و آیلار خانم نه ماهه شده .خوشمزه تر و شیرین تر از قبل شده مخصوصا"  با اون موهای مشکی و بلندش که هر نی نیی نداره .بعضیا میگن موهاشو کوتاه کنم تا پر پشت بشه ولی من تحقیق کردم هیچ ربطر نداره . پس : موهای آیلار خانم بلند میمونه !!! کارهایی که توی نه ماهگیت یاد گرفتی : 1- از تکیه گاه میگیری و بلند میشی و چند تا قدم تاتی میکنی ...
28 فروردين 1399

اولین دندانی که افتاد

تابستون 98 بود خونه ی آقا جون . و اولین دندونت افتاد و شب پری دندونی برات چیزی رو که آرزو کردی آورد ! یادته عشقم ؟ یادته چقدر خوشحال شدی ؟ هم برای خودت و هم برای آبجی . از هر کدوم دو تا آورده بود که آبجی هم ناراحت نشه  و حتما وقتی اولین دندون آبجی بیفته هم هرچی آورد دو تایی میاره حواسش به تو هم هست . یادت میاد ؟ چه دنیای شیرین و قشنگی بود ؟ الان هم که 7 سالت شده هست ، ولی وقتی بزرگ شده باشی و این مطالب رو بخونی شاید برات خنده دار باشه که چه چیز کوچولویی آرزوی 6 سالگیت بوده ! ولی باید بدونی هر چیزی توی یه مقطعی از سن برای آدم خیلی مهمه و برای اون لحظه ارزشمنده . حتی اگه آبنبات های مختلفی باشه که پری دندونی برات آورده . امیدو...
28 فروردين 1399

تولد 7 سالگیت مبارک پرنسس زیبای من

سرعت برق و باد رو که میگن ، میشه تو بعضی چیزها بیشتر لمس کرد ! تو بعضی اتفاقها . تو روز تولد بچه هات ! تو روز تولد 7 سالگی دختر بزرگت . بزرگ! چه کلمه ی دور و البته نزدیکی بعضی روزها فراموش میکنم که تو هنوز 6 ساله محسوب میشی و تازه امروز قراره 7 ساله بشی و واقعا چقدر کوچولویی . کاش بیشتر قدر آیلار کوچولو رو بدونم و بتونم روزهای شادی برات بسازم چون مطمئنا دوران نوجوانی بین مادر و دخترها فاصله میندازه و این یه اتفاق انکار ناپذیره . پرنسس کلاس اولی من کاشش تا وقتی فرصت دارم بتونم باهات صمیمی تر باشم ، بیشتر کنارت باشم و باهم بازی کنیم و بخندیم و دنیامون رو شاد...
28 فروردين 1399

شش سالگیت مبارک فرشته ی کوچولوی مامان و بابا

دنبال عنوان برای مطلب امروز میگشتم ، بی اختیار ذهنم پرکشید به فرشته کوچولو ، دلم خواست بلند صدات کنم فرشته ی کوچولوی من ، آیلارم ! تو واقعا شش ساله شدی ؟  من تا چند سال دیگه میتونم تو رو فرشته ی ((کوچولو  )) صدات کنم ؟ نازنینم در ناباوری من تو بزرگ میشوی و بزرگتر ! و چند ساعت دیگر ششمین سالروز تولدت را پشت سر میگذرای و من همچنان با افسوس زمانی که به تندی میگذرد و کودکانه هایی که زمزمه ی نوجوانی پیدا میکند و در من جوانیی که رو به میانسالی میرود به نظاره نشسته ام و مسخ گذر روزهائیم که از پی هم میایند و میگذرند چون برق و باد که تو بزرگ شوی و من لذت در آغوشم جا شدنت را از دست بدهم !  چقدر خوب است که الان دختری شش ساله د...
28 فروردين 1398

آیلار در 5 سالگی

شیرین ترین روزهای آیلار به سرعت برق و باد میگذره و الان 5 سال و سه ماهه هست آیلار زیبا . دختری دوست داشتنی و جذاب که هر جا که میره جلب توجه میکنه . عاقل و فهمیده با استدلال های علمی زیاد !عاشق حیوانات و پرندگان . یکی از قشنگ ترین نقاشیاش نقاشی اسب سفید بالدار هست .که آرزو داره روزی بتونه یکیشو بخره . دیروز در مورد فضا صحبت میکرد با من و میگفت : آدم میتونه به فضا بره و خورشید رو  از نزدیکتر ببینه ولی باید لباس مخصوص و اکسیجن (اکسیژن ) داشته باشه چون فضا اکسیجن نداره . البته یه اکسیجن های دیگه ای داره که آدم نمیتونه باهاش نفس بکشه ! امسال با خوشحالی تمام آماده رفتن به پیش دبستانی هست و شادی در پوست خود نمیگنجه ! کلاس اسکیت میر...
30 تير 1397

تولدت مبارک عزیز 5 ساله من

بعضی روزها چقد خاص و ماندگارند .چقدر همیشه زنده و جاری ند . مثل روزی که برای اولین بار و در سی سالگیم مادر شدم ! در ناباوری محض ! در گیجی تمام . و چه کسی میداند من از عوارض داروهای ضد فشار خونم اینگونه بودم یا بهت زودتر از موعد دیدن آیلار . در باورم نمیگنجید  که باید یکماه  زودتر بدنیا بیاید ! شکم زیاد از حد بزرگم را در آغوش کشیدم و گفتم نه ! هنوز خیلی کوچک است دخترم ، آمادگی دیدن دنیا را ندارد ! ولی به اجبار با ترس از فشار خون بالایم ، به اتاق عمل رفتم و فرشته ی 3200 گرمیم را دیدم و مادر شدم . مادر فرشته ای آرام و معصوم ، مادر آیلار ....  و امروز پنج سال از آن روز میگذرد و من ، مادر آیلار 5 سالگیش را به شادی ن...
28 فروردين 1397