آیلار در 5 سالگی
شیرین ترین روزهای آیلار به سرعت برق و باد میگذره و الان 5 سال و سه ماهه هست آیلار زیبا .
دختری دوست داشتنی و جذاب که هر جا که میره جلب توجه میکنه . عاقل و فهمیده با استدلال های علمی زیاد !عاشق حیوانات و پرندگان . یکی از قشنگ ترین نقاشیاش نقاشی اسب سفید بالدار هست .که آرزو داره روزی بتونه یکیشو بخره .
دیروز در مورد فضا صحبت میکرد با من و میگفت : آدم میتونه به فضا بره و خورشید رو از نزدیکتر ببینه ولی باید لباس مخصوص و اکسیجن (اکسیژن ) داشته باشه چون فضا اکسیجن نداره . البته یه اکسیجن های دیگه ای داره که آدم نمیتونه باهاش نفس بکشه !
امسال با خوشحالی تمام آماده رفتن به پیش دبستانی هست و شادی در پوست خود نمیگنجه !
کلاس اسکیت میره و حودشو با استایل و باهوش و ذکاوت نشون داده .طوریکه مربی دومش میگفت حتما کلاسهاشو ادامه بدین چون واقعا خیلی سریع همه چیزو یاد میگیره . با این وجود که زیاد سرعت بالائی نداره انقدر زیبا و راحت اسکیت میکنه که همه توجهشون بهش جلب میشه . و البته همیشه حواسش به آبجی آیدا هست که اگر زمین خورد کمکش کنه .!
جدیدا بسیار علاقمند به آموزش زبان انگلیسی شده و داره جملات کوتاه رو بکار میبره و من و بابایی رو با هر جملش غرق در لذت میکنه . واقعا تلاشش ستودنیه ! چون هیچ کلاس زبانی نمیره ولی با رسانه یاد گرفته خیلی چیزا رو و حتی خوندن بعضی از کلمات رو .
خلاصه با وجود همه ی چیزهای خارق العادش یه کارهایی رو هم داره که حرص منو درمیاره و منو عصبانی میکنه ! مثلا هنوز با لباس پوشیدن و غذا خوردنش مشکل دارم . با وجود تپل بودن نسبی و وزن 19 کیلوئی غذا خوردنش در حد یه بچه ی یکساله هست .
کمی غد و خودخواهه و بسیار مراقب غذاهایی که میخوره هست که یه وقت آلوده نباشه یا با دستای آلوده غذا نخوره . خلاصه دختر تمیز ولی یکم شلخته هست .
ولی هر طوری که باشه عشق بزرگ من و دختر نازنینمه و بهش همیشه افتخار میکنم .حتی به ویژگیهای شخصیتیش که من نمیپسندم هم افتخار میکنم . چون اینهاست که با هم آیلار رو آیلار میکنه . و من عاشق آیلارم هستم با همه جوانبش .