آیلار  خانمآیلار خانم، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

هدیه آسمانی من آیلار

دو سالگیت مبارک عزیز دلم

  آیلار خانمم 28/01/93 دو ساله شد .   دختر شیرین مامان که الان دوسالشه مث یه خانوم 3-4 ساله خیلی خوب صحبت میکنه و مشخصا با هم سن و سالاش فاصله زیادی گرفته ... کلی شعر بلده و کلی کلمه انگلیسی میدونه و میتونه تا 20 رو به انگلیسی و تا 13 رو به فارسی بشمرده ........... سوره توحید رو با بسم الله و صدق الله بلده . البته یه سری کلمه ها رو درست تلفظ نمیکنه که این خودش بیشتر و بیشتر شیرینش میکنه   مثلا صلا حومد بال حومد بعجل فرجهن: این صلواتشه  ..میتونم صحیحش رو یادش بدم ولی دلم نمیاد خیلی بانمک میگه .   آجیب :   آبجی خرگزه  : خربزه قوبابه : قورباغه ...
19 ارديبهشت 1394

بیست و یک ماهگیت مبارک عزیز دلم

دختر بزرگم آیلار: عزیز دلم  این ماه رو دیرتر از همیشه بهت تبریک گفتم چون خودت هم میدونی که فعلا به اینترنت دسترسی ندارم ولی در عوض توی خونه باهمیم و خیلی خوشحالتر از قبل در کنار مامان آ؟بجی آیدا و بابایی هستی . به امید سلامتی دخترای گلم . ...
5 بهمن 1393

دعا کن دخترم

دعا کن دخترم تا بتونم همیشه کنارت باشم . عزیز دلم این آخرین پستی هست که تا قبل از به دنیا اومدن آبجیت برات میذارم برامون دعا کن  نگرانم خیلی  .. که نکنه دیگه نتونم پیشت باشم و ازت مراقبت کنم ............. فقط همین
10 آذر 1393

نوزده ماهگیت مبارک عزیز دلم

 سلام به دختر ناز مامان آیلار خانم عزیز دلم فردا نوزده ماهه میشه و هر روز که بزرگ و بزرگتر میشه ، شیرینتر و جذاب تر هم میشه .و همه بیشتر از قبل دوسش دارن . خیلی بچه آروم و ماهی هست همه میگن این بچه به کی رفته که انقدر آرومه حتی مامانم میگه شما ها همتون بچه های آروم و خوبی بودین ولی آیلار یه چیز دیگست . با این وجود که مامان جون دیسک کمر داره و بچه داری براش خیلی سخته بهم قول داده اگه  آیدا جونم هم مث آیلار بچه آروم و باهوشی باشه سعیش رو بکنه که هر دو تاشونو  نگهداره . خدایا خواهش میکنم خودت به بچه هام و مامانم کمک کن . لطفا " . خوشکل مامان ، ماه دیگه که تو بیست ماهه بشی من نمیتونم بیام و برات مطلب بذارم ...
27 آبان 1393

هجده ماهگیت مبارک عزیز دلم

دیروز آیلارم 5/1 ساله شد . و من خوشحال تر از قبل بخاطر اینکه دخترم داره سالم بزرگ و بزرگتر میشه ... خدا رو شکر . و من استرس دارم برای واکسن هجده ماهگیش که قراره شنبه بزنه آخه میگن خیلی دردناکه و بچه ها تا دو روز درد دارند و نمیتونن راه برن .بابایی که میگه نمیبریمش ولش کن . ولی خودم دلم راضی نمیشه درسته که درد داره  ولی مجبوریم.از همین حالا ناراحت ناراحتی دخترمم .خدایا خودت کمک کن که درد زیادی نداشته باشه برای دختر عزیزم . دخترشیرین و فهمیده من توی این ماه کلی خانوم تر شده و جملات زیادی میگه حتی چند کلمه ای !!!!!!!! البته بعضیاش نا مفهومن ولی مامانی اکثرشو میفهمه .یکی از کلمات جالبی که میگه  وقتی از چیزی میترسه خودش میگه ...
29 مهر 1393

مادرانه

 آیلار خانم و به راستی خانم من عاشق معصومیت توام  . من گریه هایت رادوست دارم من خنده هایت را دوست دارم . من به نق نق کردن های خنده دارت عشق میورزم . به نگاه پاک و جستجوگرت عشق میورزم . به خواب پر از کودکی ات وقتی که آرام در کنارم میخوابی . به دست و پاهای کوچکت . به انگشتان نازت به چشم و موهای مشکی ات به لبخند گیرایت به دندان های زیبایت به حرف زدن های شیرینت . به صدایت وقتی  "مامان "  میگویی ... عشق میورزم . و اگر میگویم جان مامان ، با تمام جانم میگویم .و وقتی با نگاه پر از التماست آغوش باز میکنی و میگویی " بغل " با همه ی وجودم برایت آغوش میگشایم . من ، وقتی&nbs...
22 مهر 1393

هفده ماهگیت مبارک عزیز دلم

سلام به شیرین ترین دختر دنیا فردا ایلار عسلی یک سال و پنج ماهه میشه . عسل مامان چند روز پیش دوباره موهای نازش رو کوتاه کردیم ولی اینبار پسرونه !!! وای که چه پسر خوشکلی شده . دیدنی ، کپی باباش شده مخصوصا که با هم از آرایشگاه برگشتن . اصلا قیافه من اون لحظه دیدنی بود !!! البته شاید هم ندیدنی !!!! توی این ماه حدود یهی هفته حال آیلارم اصلا خوب نبود و مجبور شدیم دو روز بستریش کنیم و بهمون خیلی سخت گذشت . امیدوارم که هیچ وقت دیگه توی زندگیش مریض نشه میوه ی کوچولوی مامان . دو تا کلمه ها خیلی با مزه ای که میگه : ممخ : نمک دوشی : گوشی وای که نمیدونی با اون لبای خوشکلش وقتی این کلمات رو میگه چقدر دلم میخاد بخورمش . همه ی اعضای بدنشو میشن...
27 شهريور 1393

شانزده ماهگیت مبارک عزیز دلم

فردا آیلار خانومم یک سال و چهار ماهه میشه و اینبار میدونیم که قراره یه آبجی داشته باشه که فقط یه سال و هشت ماه ازش کوچیک تره . خدا رو شکر میکنم که خدا به آیلارم یه آبجی کوچولو داده تا بتونن با هم دوران کودکی والبته بقیه زندگیشونو بگذرونن . امیدوارم خدا به من و بابایی هم فرصت بده تا در کنارشون باشیم و برای خوشبختیشون و شادیشون تلاش کنیم . آممین خوشکل خانومم توی این ماه کلی کلمه یاد گرفته که دیگه نمیتونم همشو بنویسم . شعر هم که بع بعی میگه رو از قبل بلد بود و توی این ماه خاله ندا بهش شعر یه توپ دارم قلقلیه رو بهش یاد داده و اونهم با ناز و اشاره شعرو میخونه .... البته ما اول هر مصرعو میگیم و آیلار خانوم هم بقیشو ........ شیرینه بخدا ... ...
27 مرداد 1393