دو سالگیت مبارک عزیز دلم
آیلار خانمم 28/01/93 دو ساله شد . دختر شیرین مامان که الان دوسالشه مث یه خانوم 3-4 ساله خیلی خوب صحبت میکنه و مشخصا با هم سن و سالاش فاصله زیادی گرفته ... کلی شعر بلده و کلی کلمه انگلیسی میدونه و میتونه تا 20 رو به انگلیسی و تا 13 رو به فارسی بشمرده ........... سوره توحید رو با بسم الله و صدق الله بلده . البته یه سری کلمه ها رو درست تلفظ نمیکنه که این خودش بیشتر و بیشتر شیرینش میکنه مثلا صلا حومد بال حومد بعجل فرجهن: این صلواتشه ..میتونم صحیحش رو یادش بدم ولی دلم نمیاد خیلی بانمک میگه . آجیب : آبجی خرگزه : خربزه قوبابه : قورباغه ...
نویسنده :
مامان آسی
8:36
بیست و یک ماهگیت مبارک عزیز دلم
دختر بزرگم آیلار: عزیز دلم این ماه رو دیرتر از همیشه بهت تبریک گفتم چون خودت هم میدونی که فعلا به اینترنت دسترسی ندارم ولی در عوض توی خونه باهمیم و خیلی خوشحالتر از قبل در کنار مامان آ؟بجی آیدا و بابایی هستی . به امید سلامتی دخترای گلم . ...
نویسنده :
مامان آسی
13:24
دعا کن دخترم
دعا کن دخترم تا بتونم همیشه کنارت باشم . عزیز دلم این آخرین پستی هست که تا قبل از به دنیا اومدن آبجیت برات میذارم برامون دعا کن نگرانم خیلی .. که نکنه دیگه نتونم پیشت باشم و ازت مراقبت کنم ............. فقط همین
نویسنده :
مامان آسی
8:34
نوزده ماهگیت مبارک عزیز دلم
سلام به دختر ناز مامان آیلار خانم عزیز دلم فردا نوزده ماهه میشه و هر روز که بزرگ و بزرگتر میشه ، شیرینتر و جذاب تر هم میشه .و همه بیشتر از قبل دوسش دارن . خیلی بچه آروم و ماهی هست همه میگن این بچه به کی رفته که انقدر آرومه حتی مامانم میگه شما ها همتون بچه های آروم و خوبی بودین ولی آیلار یه چیز دیگست . با این وجود که مامان جون دیسک کمر داره و بچه داری براش خیلی سخته بهم قول داده اگه آیدا جونم هم مث آیلار بچه آروم و باهوشی باشه سعیش رو بکنه که هر دو تاشونو نگهداره . خدایا خواهش میکنم خودت به بچه هام و مامانم کمک کن . لطفا " . خوشکل مامان ، ماه دیگه که تو بیست ماهه بشی من نمیتونم بیام و برات مطلب بذارم ...
نویسنده :
مامان آسی
8:10
هجده ماهگیت مبارک عزیز دلم
دیروز آیلارم 5/1 ساله شد . و من خوشحال تر از قبل بخاطر اینکه دخترم داره سالم بزرگ و بزرگتر میشه ... خدا رو شکر . و من استرس دارم برای واکسن هجده ماهگیش که قراره شنبه بزنه آخه میگن خیلی دردناکه و بچه ها تا دو روز درد دارند و نمیتونن راه برن .بابایی که میگه نمیبریمش ولش کن . ولی خودم دلم راضی نمیشه درسته که درد داره ولی مجبوریم.از همین حالا ناراحت ناراحتی دخترمم .خدایا خودت کمک کن که درد زیادی نداشته باشه برای دختر عزیزم . دخترشیرین و فهمیده من توی این ماه کلی خانوم تر شده و جملات زیادی میگه حتی چند کلمه ای !!!!!!!! البته بعضیاش نا مفهومن ولی مامانی اکثرشو میفهمه .یکی از کلمات جالبی که میگه وقتی از چیزی میترسه خودش میگه ...
نویسنده :
مامان آسی
9:29
مادرانه
آیلار خانم و به راستی خانم من عاشق معصومیت توام . من گریه هایت رادوست دارم من خنده هایت را دوست دارم . من به نق نق کردن های خنده دارت عشق میورزم . به نگاه پاک و جستجوگرت عشق میورزم . به خواب پر از کودکی ات وقتی که آرام در کنارم میخوابی . به دست و پاهای کوچکت . به انگشتان نازت به چشم و موهای مشکی ات به لبخند گیرایت به دندان های زیبایت به حرف زدن های شیرینت . به صدایت وقتی "مامان " میگویی ... عشق میورزم . و اگر میگویم جان مامان ، با تمام جانم میگویم .و وقتی با نگاه پر از التماست آغوش باز میکنی و میگویی " بغل " با همه ی وجودم برایت آغوش میگشایم . من ، وقتی&nbs...
نویسنده :
مامان آسی
10:35
هفده ماهگیت مبارک عزیز دلم
سلام به شیرین ترین دختر دنیا فردا ایلار عسلی یک سال و پنج ماهه میشه . عسل مامان چند روز پیش دوباره موهای نازش رو کوتاه کردیم ولی اینبار پسرونه !!! وای که چه پسر خوشکلی شده . دیدنی ، کپی باباش شده مخصوصا که با هم از آرایشگاه برگشتن . اصلا قیافه من اون لحظه دیدنی بود !!! البته شاید هم ندیدنی !!!! توی این ماه حدود یهی هفته حال آیلارم اصلا خوب نبود و مجبور شدیم دو روز بستریش کنیم و بهمون خیلی سخت گذشت . امیدوارم که هیچ وقت دیگه توی زندگیش مریض نشه میوه ی کوچولوی مامان . دو تا کلمه ها خیلی با مزه ای که میگه : ممخ : نمک دوشی : گوشی وای که نمیدونی با اون لبای خوشکلش وقتی این کلمات رو میگه چقدر دلم میخاد بخورمش . همه ی اعضای بدنشو میشن...
نویسنده :
مامان آسی
8:24
شانزده ماهگیت مبارک عزیز دلم
فردا آیلار خانومم یک سال و چهار ماهه میشه و اینبار میدونیم که قراره یه آبجی داشته باشه که فقط یه سال و هشت ماه ازش کوچیک تره . خدا رو شکر میکنم که خدا به آیلارم یه آبجی کوچولو داده تا بتونن با هم دوران کودکی والبته بقیه زندگیشونو بگذرونن . امیدوارم خدا به من و بابایی هم فرصت بده تا در کنارشون باشیم و برای خوشبختیشون و شادیشون تلاش کنیم . آممین خوشکل خانومم توی این ماه کلی کلمه یاد گرفته که دیگه نمیتونم همشو بنویسم . شعر هم که بع بعی میگه رو از قبل بلد بود و توی این ماه خاله ندا بهش شعر یه توپ دارم قلقلیه رو بهش یاد داده و اونهم با ناز و اشاره شعرو میخونه .... البته ما اول هر مصرعو میگیم و آیلار خانوم هم بقیشو ........ شیرینه بخدا ... ...
نویسنده :
مامان آسی
10:59