مادرانه
آیلار خانم و به راستی خانم
من عاشق معصومیت توام .
من گریه هایت رادوست دارم من خنده هایت را دوست دارم .
من به نق نق کردن های خنده دارت عشق میورزم .
به نگاه پاک و جستجوگرت عشق میورزم .
به خواب پر از کودکی ات وقتی که آرام در کنارم میخوابی . به دست و پاهای کوچکت . به انگشتان نازت به چشم و موهای مشکی ات به لبخند گیرایت به دندان های زیبایت به حرف زدن های شیرینت . به صدایت وقتی "مامان " میگویی ... عشق میورزم . و اگر میگویم جان مامان ، با تمام جانم میگویم .و وقتی با نگاه پر از التماست آغوش باز میکنی و میگویی " بغل " با همه ی وجودم برایت آغوش میگشایم .
من ، وقتی به تو مینگرم که آرام نشسته ای و در دنیای کودکی ات غرق شده ای و با نجابت بازی میکنی ... اشک میریزم ، بزرگ میشوم . مادر میشوم .و به خود افتخار میکنم که مادر تو ام دختر بیش از حد فهمیده من . ! کودک بزرگسال من . خانمم .
براستی که تو خانم هستی نه کودک 5/1 ساله و این را همه اعتراف کرده اند .
من با تمام وجودم میگویم که تو جواب همه ی کارهای خوب منی آیلار .
و خدا بر من حجت تمام کرده و من از او به اندازه تمام ذراتی که آفریده سپاسگزارم .
مرا ببخش دخترم اگر گاهی از سر نا آگاهی ناراحتت میکنم و گاه از سر سخت گیری . درک کن که مادر ممکن است تو را درک نکند ان لحظه . انتظار گزافی نیست از آیلار که همه چیز را درک میکند .
من همیشه نگران میشوم ... نکند زمانی احساس نیاز به مادر کنی و من نباشم و تو تنهایی و ترس را تجربه کنی ؟؟؟؟؟ نکند سرشار از تشویش شوی و مادر در کنارت نباشد ؟؟؟ و تو بترسی از این دنیای پر از ناشناخته ها ؟؟؟؟
و همیشه آخر به خدا پناه میبرم از آن لحظه و همیشه دعایت میکنم .
خدایا دخترم را به تو میسپارم . بهترین مادر دنیا
"دخترم در پناه تو خدا "
به تو اعتماد دارم