نوزده ماهگیت مبارک عزیز دلم
سلام به دختر ناز مامان آیلار خانم
عزیز دلم فردا نوزده ماهه میشه و هر روز که بزرگ و بزرگتر میشه ، شیرینتر و جذاب تر هم میشه .و همه بیشتر از قبل دوسش دارن . خیلی بچه آروم و ماهی هست همه میگن این بچه به کی رفته که انقدر آرومه حتی مامانم میگه شما ها همتون بچه های آروم و خوبی بودین ولی آیلار یه چیز دیگست . با این وجود که مامان جون دیسک کمر داره و بچه داری براش خیلی سخته بهم قول داده اگه آیدا جونم هم مث آیلار بچه آروم و باهوشی باشه سعیش رو بکنه که هر دو تاشونو نگهداره . خدایا خواهش میکنم خودت به بچه هام و مامانم کمک کن . لطفا " .
خوشکل مامان ، ماه دیگه که تو بیست ماهه بشی من نمیتونم بیام و برات مطلب بذارم وشاید هم ماههای بعدیش . نمیدونم تا چند ماه نتونم بیام . ولی میخوام اینو بدونی همیشه و در هر لحظه به یاد توام . اگه خدا بخواد توی بیست ماهگیت دیگه آبجی به دنیا اومده و تو یه خواهر کوچولو به اسم آیدا خواهی داشت که مطمئنم با هم دوران خوبی رو طی میکنید . مث منو خاله فاطمه . تازه شما که اختلاف سنیتون کمتره هنوز بیشتر از ما بهتون خوش میگذره ........
عزیزم برای مامان و آبجی دعا کن تا بتونیم بعد از اطاق عمل سالم و سرحال بیاییم خونه . نمیدونی چقدر دغدغه اون روزها رو دارم که نکنه توی اون چند روزی که من درگیر بیمارستانم تو احساس تنهایی کنی و بهت سخت بگذره ..... .برای همین هم همش امیدوارم متخصصی که داره میاد دکتر خوبی باشه و بتونم بیمارستان همین جا عمل کنم که تو و بقیه رو توی دردسر نندازم . دعا کن آیلارم .