آیلار  خانمآیلار خانم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه سن داره

هدیه آسمانی من آیلار

شانزده ماهگیت مبارک عزیز دلم

فردا آیلار خانومم یک سال و چهار ماهه میشه و اینبار میدونیم که قراره یه آبجی داشته باشه که فقط یه سال و هشت ماه ازش کوچیک تره . خدا رو شکر میکنم که خدا به آیلارم یه آبجی کوچولو داده تا بتونن با هم دوران کودکی والبته بقیه زندگیشونو بگذرونن . امیدوارم خدا به من و بابایی هم فرصت بده تا در کنارشون باشیم و برای خوشبختیشون و شادیشون تلاش کنیم . آممین خوشکل خانومم توی این ماه کلی کلمه یاد گرفته که دیگه نمیتونم همشو بنویسم . شعر هم که بع بعی میگه رو از قبل بلد بود و توی این ماه خاله ندا بهش شعر یه توپ دارم قلقلیه رو بهش یاد داده و اونهم با ناز و اشاره شعرو میخونه .... البته ما اول هر مصرعو میگیم و آیلار خانوم هم بقیشو ........ شیرینه بخدا ... ...
27 مرداد 1393

پانزده ماهگیت مبارک عزیز دلم

دخترگلم دیروز پانزده ماهه شدی و داری  به یه دختر ناز و کامل تبدیل میشی  البته از اول هم بودی ولی الان دیگه بیشتره بیشتر شدی ..  عزیزکم حالم زیاد خوب نیست و خودت هو میدونی که بخاطر نی نی مون هست . برای همین هم نمیتونم زیاد بنویسم . فقط هر ماه یه مطلب برات میذارم که بدونی چقدر برام مهمی و همیشه و در هر لحظه و هر جا که باشم به یاد تو شیرینم هستم . همه ی بوس های دنیام تقدیم به دختر گلم آیلار   ...
29 تير 1393

شیرین تر از جونم

دختر زیبای مامان ، شیرینم ، عمرم .... وقتی یادم میاد که چقدر  مظلومانه اونهم توی یک سال و یکماهگی از شیر مادر محروم شدی وچقدر معصومانه بدون اینکه  یه ذره اذیتم کنی پذیرفتیش ، اشک توی چشام جمع میشه و این بار هم بیشتر از قبل از خدا برای اینکه فرشته ای به این نازی  رو بهم داده تشکر میکنم . فرشته ی کوچولوی مامانی دو هفته پیش موهای ناز و بلندت رو که از چونه ات هم پایین تر اومده بود کوتاه کردیم ، چون هم نامرتب شده بود و هم ترسیدیم  شاید به چشمای خوشکلت آسیب بزنه . ولی دختر خوشکل من باز هم زیبا تر و جذابتر از قبل شد و الان یه پرنسس کوچولوی خیلی نازه .... شیرین تر از جونم وقتی مث دیشب تب داری و از دردی که نمیدونم کجات...
11 تير 1393

چهارده ماهگیت مبارک عزیز دلم

سلام به عزیز یه سال و دوماهه ی مامان ... آیلار خانوم شیرین گزم . هر یک ماهی که بزرگتر میشی به اندازه یه سال بیشتر توی دلم جا میگیری و بیشتر از قبل بهت وابسته میشم و نگرانت که نکنه صبح ها بدون من بهت سخت میگذره ؟؟ امیدوارم وقتی من نیستم پیشت بتونی با اطمینان خاطر وقتت رو بگذرونی و هیچ نگرانیی نداشته باشی . مطمئنم که مامانم بهتر از من از تو مراقبت میکنه . ولی شاید تو به ما وابسطه ای و ما رو ترجیه میدی .... خب بالاخره اینم نگرانی یه مامانه دیگه . به هر حال عزیز دلم امیدوارم که شاد و خوشحال و سالم بزرگ و بزرگ و بزرگتر بشی . راستش این روزا بخاطر نی نی کوچولومون که توی دلمه حالم خیلی خوب نیست و مجبورم با بی حوصلگی زندگی رو بگذرونم . دختر گلم مام...
26 خرداد 1393

سیزده ماهگیت مبارک عزیز دلم

فردا 28/02/1393 هست و آیلارم یک ماه بزرگتر از قبل شده و البته بازهم شیرین تر از قبل ......... اتفاق مهمی توی این ماه توی زندگی ما افتاده و ..... !!! بعضیا میگن خیلی خوبه ولی.... !!! به نظر تو اینطوریه مامانم ؟؟؟ حالا کارهایی که آیلار خانوم جدیدا یاد گرفته ... - دیگه کاملا میتونی راه بری و حتی بدوی -عروسکاتو بغل میکنی و تابشون میدی و لالایی میخونی براشون ... -عاشق بازی کردن با بچه ها هستی البته به شرطی که به دست و پات نپیچن .... - خیلی بیشتر از قبل به بابات وابسطه شدی و البته بابایی هم همینطور ... - خیلی از کلمات رو تکرار میکنی و کلمات جدیدی رو هم یاد گرفتی مث : دایی ، آبی . لالا ،لیلا.....و البته بقیشووووو یادم نمیاد ....
30 ارديبهشت 1393

یک سالگیت مبارک عزیز دلم

امروز یکی از مهمترین اروزهای زندگی آیلار خانمه چون تبدیل به یه دختر یه ساله ناز و کوچولو شده . دختر کوچولوی من سالهای سال باید 28/01/رو توی زندگیش مهمترین روز بدونه و ازش لذت ببره و البته کادوهای خوب بگیره ...امیدوارم که منم بتونم حداقل تا وقتی که بهم احتیاج داره پیشش باشم و حمایتش کنم ... عسل مامان تا به امروز میتونه تا چند متر تنهائی راه بره و 4 تا دندون شیری خوشکل داره ( دوتا بالا و دو تا پایین ) کلی کلمه میگه و خیلی از حرفا و دستورات ما رو متوجه میشه ..عسلی شده برای خودش .... همه خیلی زیاد دوسش دارن ... با اون موهای مشکی بلند و ابروهای کشیده مینیاتوریش خودشو زیاد توی دل همه جا کرده . همون دختر کوچولوی سه کیلویی ما...
1 ارديبهشت 1393

نوروز 93

امروز شنبه 09/01/93 هست و9 روز پیش آیلار خانوم اولین عید زندگیشو تجربه کرده ...... امسال مامانی خیلی خوشحال تر از قبل به استقبال عید و نوروز رفت چون یه فرشته ناز و کوچولو  داشت که میخواست بخاطر اون هم که شده یه زندگی شادتر و رنگی تر داشته باشه تا آیلار جونی از بچگییاش خاطرات شیرین و رنگی داشته باشه پر رنگه پر رنگ که وقتی بخاد نقاشی بچگی هاشو بکشه همشو با سبز و قرمز پر رنگ بکشه .... پریروز هم عروسی خاله شهلا بود خیلی بهمون خوش گذشت و آیلار خانم هم کلی خوشحال بود و شادی کرد .... چند تا هم عکس خوشجل ازش گرفتیم که بعدا حتما تی همین پست میذارم ..... .امیدوارم بتونم و خدا این فرصت و توان رو به من و بابایی بده که رویاهائی رو که ب...
9 فروردين 1393