آیلار  خانمآیلار خانم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه سن داره

هدیه آسمانی من آیلار

مادرانه شهریور94

1394/10/10 11:04
نویسنده : مامان آسی
256 بازدید
اشتراک گذاری

حال عجیبی ست برایم که یک مادرم ... 

 اینکه میبینم به چه سرعت نوزاد کوچکم آیلارم ... کودک یکساله شد و یک و نیم و دو و حالا دو و نیم ساله و من دارم همه ی لذت لمس دوران کودکیش را هر سال و هر ماه و هر دقیقه و هر ثانیه  پشت سر میگذارم و شاید از دست میدهم . شیرینم همه ی عمرم دارد بزرگ میشود و من نگران روزیم که بزرگ شده باشد در کنارم ولی از کودکی من و خودش خاطرات بدی هم به ذهن داشته باشد ... حتما دارد ... من بعضی وقتها خیلی عصبانی میشوم و  فراموش میکنم که آیلارم فقط یک کودک دو ساله است شاید چون در ذهن من دختربزرگیست .. توقعم از او زیاد است و شاید گزاف . تقصیر خودش است خیلی فهمیده است خب ... دیروز که به او گفتم نام دیگری دارم و آن گوهر است در پاسخم لبخندی زد و گفت " گوهر !!! واااای باغرم ( باورم ) نمیشه مامان !!!!!  " این است شیرین تر از جانم که مرا تا ساعت ها خنداند .

از دست طفل معصومم عصبانی میشوم گاهی که پس از ساعت ها کار در خانه میبینم خرابکاری بزرگی کرده مخصوصا اگر قرار باشد میهمان بیاید ....وای خدایا تا کودکانم بزرگ شوند برای ما میهمان نفرست .ارزشش را ندارد که بخاطر دیگران سر کودکانم حتی آیدای شیرخوارم داد بکشم و خستگی و خراب شدن کارها را سر آنها خالی کنم ... آنها کودکند حق بازی دارند و حتی خرابکاری ولی من ..... مادرشان وظیفه ام است که با آنها بازی کنم و پا به پایشان خرابکاری کنم و اجازه دهم رنگ انگشتی را روی سر تا پایم بمالند و به دیوارو کف  ... وقتی ماست و غذاهای دیگر میخورند بازی کنند و به سر و پایشان بمالند و لذت ببرند و بخندندو بزرگ شوند ... خب این هم یک جور لذت بردن است که حتی آیدای9 ماهه هم عاشقش است و دوست دارد هر دو دستش را توی غذا فرو کند و و دستانش را به هم و به صورتش بمالد و روی میزها پخش کند و دستانش را مدتها روی آن بکشد و از شکل های ایجاد شده لذت ببرد آیلار هم همین طور است و دوست دارد حتی در حیاط خانه که قسمتی از آن خاکی است آب بریزد و گل درست کند و لخت شود و در آن بازی کند و سر تا پایش را گلی کند چند بار هم به آیدا اجازه داده ام در حیاط خاکی بازی کند و خیلی هم لذت برد ولی سنگ ریزه ها را در دهان میکند و من نگران از آن زیاد به او اجازه چنین کاری نمیدهم ..... و خدا میداند که تا جایی که امکان دارد اجازه میدهم برایم مهم نیست که چقدر برای تمیز کردن آنها زحمت باید بکشم و اجازه میدهم  ولی ... گاهی که ناراحت یا خسته ام یا فشار کاری زیاد است  یا دست تنهایم و یا شاید این قرصهایی که با دوز بالا میخورم عصبانیم میکندو یا  ... میدانم دارم بهانه میاورم و میخواهم خودم را قانع کنم ... نه هیچ توجیهی وجود ندارد . من این حق را ندارم که در هیچ شرایطی سر کودکانم داد بکشم و آنها را تنبیه کنم ..

خیلی ظالم میشوم و ..... !!! تنها چیزیست که میدانم در آن لحظه هستم .. مرا ببخشید دخترکانم . خودتان میدانید از ریز و درشت کارهایتان فقط با من است همه ی کارهای خانه و جدیدا اداره نیز هست خب .. اعتراضی ندارم  به آن افتخار هم میکنم .ولی گاهی بر شانه هایم سنگینی میکند و بر اعصابم فشار میاورد ....مرا ببخشید که گاهی فراموش میکنم معصومیتتان را و درکتان نمیکنم و به اعصاب داغانم اجازه تراوش میدهم . مرا ببخش آیلارم شرمنده ات میشوم وقتی که از دستت عصبانی میشوم  خودت را به من میچسبانی و بغلم میکنی و میگویی " مامان ببغشید " مامان دوست دارم "

 خدایا به من درکی ده تا حتی در بدترین شرایط روحی ام بتوانم بر خود مسلط شوم و کودکانم را بخاطر کودکیشان ناراحت نسازم .

 به من توانی ده که بتوانم  کودکانی شاد و سالم و بزرگ کنم و شرایطی فراهم کنم که کودکیشان را بدون دغدغه بگذرانند.و خاطراتی شیرین و زیبا  برای  بعدهاشان ذخیره سازند .

 به من صبری عطا کن که  وقتی به خانه آیلار میروم به مهمانی بعد از 5 دقیقه حوصله ام سر نرود و خداحافظی نکنم و بگذارم از این بازی مهمانی لذت کافی ببرد .

خدایا از من چیزی بساز که وقتی آیلارم خرابکاری میکند با ترس معزرت خواهی نکند و منتظر فریاد من نباشد ...که از یادآوری آن لحظه  شرمگین میشوم .

 خدایا ذهنی خلاق به من ده تا بتوانم بازی هایی را که به کودکانم کمک میکند واقعیات زندگی را زیباتر ببینند و بهتر درک کنند به آنها یاد بدهم و با آنها بازی کنم و یادشان دهم آنچه را باید بیاموزند دختران بیش از حد آموزش پذیر من .

خدایا کمکم کن مادری خوب باشم . مادری که شایسته ی این نام است " مادر "

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)